یک مورد اقتصادی برای محافظت از کره زمین
در تاریخ : 1398-08-21 20:20:20
من اهل ژاپن هستم، خُب، دوست دارم با داستانی درباره دهکدههای ماهیگیری ژاپن شروع کنم. درگذشته، هر ماهیگیر وسوسه میشد که تا حد امکان ماهی بگیرد، اما اگر هر شخصی این کار را می کرد، ماهی، منبع رایج و مشترک جامعه، ناپدید میشد. نتیجهی آن، سختی و فقر برای همه بود. در بعضی موارد این اتفاق رخ داد، اما در موارد دیگر رخ نداد. در این جوامع، نوعی قرارداد اجتماعی میان ماهیگیران شکل گرفت که به هر کدام از آن ها میگفت از صید بیرویه خودداری کنند. ماهیگیران بر یکدیگر نظارت میکردند. آنهایی که تخلف میکردند، جریمه میشدند. اما زمانی که همه متوجه نفع قرارداد اجتماعی شدند، انگیزه تخلف به شدت کاهش یافت. داستانهای مشابهی در گوشه و کنار جهان وجود دارد. روستاییان اروپایی در قرون وسطی به همین شکل جنگلها و مراتع را اداره میکردند. جوامع آسیایی به همین شکل آب را مدیریت میکردند، و بومیان آمازون به همین شکل حیات وحش را مدیریت میکردند. این جوامع متوجه شدند که به منابع محدود و مشترک وابسته هستند. آنها قوانین و شیوههایی را در مورد چگونگی مدیریت این منابع تدوین کردند، و رفتار خود را تغییر دادند تا فرداها نیز بتوانند بر آن منابع مشترک تکیه کنند با عدم صید بیرویه، با جلوگیری از چراندن بیش از حد، آلوده نکردن یا تخلیه نکردن جریانهای آب در امروز. ین داستان منابع مشترک است، و همچنین چگونگی جلوگیری از به اصطلاح فاجعه منابع مشترک. اما داستان یک اقتصاد نیز است اقتصادی که عمدتاً محلی بوده، در جاهایی که همه درکی قوی از داراییها داشتهاند. اقتصادهای ما دیگر محلی نیستند. از وقتی محلی بودن را ترک گفتهایم، ارتباطمان را با منابع مشترک از دست دادهایم. اهداف و نظامهایی فراتر از سطح محلی داشتهایم، اما مفهوم محافظت از منابع مشترک را حفظ نکردهایم. اقتصادهای ما دیگر محلی نیستند. از وقتی محلی بودن را ترک گفتهایم، ارتباطمان را با منابع مشترک از دست دادهایم. اهداف و نظامهایی فراتر از سطح محلی داشتهایم، اما مفهوم محافظت از منابع مشترک را حفظ نکردهایم. اقیانوسها و جنگلهایمان که زمانی به عنوان منابع مشترک محلی بسیار به ما نزدیک بودهاند، حالا بسیار از ما دور شدهاند. پس امروزه، ما میلیونها تن گازهای گلخانهای را به هوا میفرستیم، پلاستیکها، کودها و ضایعات صنعتی را در رودها و اقیانوسها تخلیه میکنیم، و جنگلهای جذبکنندهی دی اکسید کربن را قطع میکنیم. ما تنوع زیستی حیات وحش را بسیار ضعیفتر کردهایم. به نظر میرسد کاملاً فراموش کردهایم که اصلاً چیزی به نام منابع مشترک جهانی وجود دارد: هوا، آب، جنگل و تنوع زیستی. حالا، این علم مدرن است که حیاتی بودن منابع مشترک جهانی را به ما یادآوری میکند. در سال ۲۰۰۹، گروهی از دانشمندان چگونگی ارزیابی سلامت منابع مشترک جهانی را مطرح کردند. آنها ۹ سرحد در سطح سیاره تعریف کردند که برای بقای ما حیاتیاند، سپس سنجیدند چقدر میتوانیم به پیش برویم پیش از این که از نقاط اوج یا آستانههایی عبور کنیم که به تغییر غیرقابلبازگشت یا حتی فاجعهبار خواهند انجامید. این وضعیت ما در دههی ۱۹۵۰ است. به طور گستردهای در فضایی امن قرار داشتیم، که با خط سبز مشخص شده است. اما به وضعیت کنونی نگاه کنید. از چهار سرحد عبور کردهایم، و در آینده از بقیه نیز عبور خواهیم کرد. چگونه به این وضعیت دچار شدیم؟ خب، شاید چیزی از داستان من بفهمیم. پنج سال پیش، من به عنوان مدیرعامل جیایاف، تسهیلات محیطزیست جهانی منصوب شدم، اما من یک حامی محیطزیست یا فعال محیطزیست نیستم. من اقتصادان هستم، و در ۳۰ سال گذشته، در امور مالی عمومی در کشور خودم و سراسر جهان کار کردهام. یک چیز را میتوانم با اطمینان بگویم: در طول این ۳۰ سال، مفهوم منابع مشترک جهانی هیچگاه به ذهنم نرسیده بود. حتی یک گفتگو درباره منابع مشترک جهانی با همکارانم نداشتم. این یعنی ایدهی منابع مشترک جهانی هیچگاه به تصمیمگیریهای پولی بزرگ مانند بودجههای دولتی یا برنامههای سرمایهگذاری وارد نشده بود. و من کنجکاوم که چرا همه ما، اینچنین نسبت به منابع مشترک جهانی بیتفاوت هستیم؟ از جمله خودم. یکی از توضیحاتش میتواند این باشد که تا همین اواخر، این موضوع اهمیت چندانی نداشت. حتی اگر بخشی از محیطزیست را تخریب میکردیم، به طور اساسی عملکرد سیستم زمین را تغییر نمیدادیم. منابع مشترک جهانی هنوز ظرفیت کافی را برای جذب ضربههایی که به آنها وارد میکردیم، داشتند. در واقع، هنوز به اندازه کافی ماهی وجود داشت، چراگاهها هنوز وسیع بودند. اشتباه ما، این بود که فرض کردیم ظرفیت خود ترمیمی زمین محدودیتهایی ندارد. اما محدودیتهایی دارد. پیامِ علم بسیار واضح است: ما انسانها به نیروی غالب برای تعیین شرایط آیندهی زندگی در زمین تبدیل شدهایم، و علاوه بر آن، زمانمان در حال تمام شدن است. اگر در مورد آنها اقدام نکنیم، منابع مشترک جهانی را از دست خواهیم داد. تنها نسل ما قادر به حفظ آن است -- حفظ منابع مشترکی که میشناسیم. حالا وقت شروع مدیریت منابع مشترک جهانی است همانطور که پدرها و مادرهایمان و والدینشان منابع محلی خود را مدیریت کردند. نخستین کاری که باید انجام دهیم به رسمیت شناختن وجود منابع مشترک جهانی است و این که آنها بسیار بسیار مهم هستند. سپس باید مفهوم محافظت از منابع مشترک جهانی را در تفکرمان، در کسبوکارهایمان، اقتصادمان، و در سیاستگذاری خود بسازیم -- در تمام اقداماتمان. ما نیاز داریم قرارداد اجتماعی روستاهای ماهیگیری را دوباره در مقیاس جهانی خلق کنیم. اما این در عمل به چه معناست؟ از کجا باید شروع کرد؟ چهار نظام اقتصادی کلیدی وجود دارند که باید به طور اساسی تغییر کنند. نخست، ما باید شهرهایمان را تغییر دهیم. تا سال ۲۰۵۰ دو سوم جمعیت ما در شهرها زندگی خواهند کرد. ما به شهرهای پاک نیاز داریم. دوم، باید سیستم انرژی خود را تغییر دهیم. اقتصاد جهانی باید به سرعت و به طور اساسی در طول یک نسل کربنزدایی شود. سوم، باید سیستم تولید-مصرف خود را تغییر دهیم. ما باید الگوهای فعلی مصرفِ برداشت-ساخت-ضایعات را کنار بگذاریم. و در نهایت، باید سیستم غذایی خود را تغییر دهیم، این که چه بخوریم و چگونه آن را تولید کنیم. و تمام این چهار سیستم فشار زیادی به منابع مشترک جهانی وارد میکنند، و تغییر آنها نیز بسیار دشوار است. بسیار پیچیده هستند، و تصمیمگیرندگان و بازیگران بسیاری در آنها وجود دارند. مثال سیستم غذایی را در نظر بگیرید. تولید غذا در حال حاضر مسئول یک چهارم انتشار گازهای گلخانهای است. این بخش همچنین مصرفکننده اصلی منابع آبی جهان است. در واقع، امروزه ۷۰ درصد آبها برای پرورش محصولات زراعی مصرف میشوند. نواحی گستردهای از جنگلهای استوایی به منظور کشاورزی استفاده میشوند. جنگلزدایی موجب انقراض گونهها میشود. در واقع، ما انقراض گونههای جانوری هزار برابر سریعتر از نرخ طبیعی رخ میدهد. و مهمتر از تمام این خبرهای بد این است که یک سوم غذای تولیدشده در سطح جهان، خورده نمیشود. به هدر میرود. اما خبرهای خوبی هم هستند. نشانههای خوب. ذینفعان متعددی هماکنون با هم همکاری میکنند تا سیستم غذایی را متحول کنند. با یک هدف مشترک: چگونه میتوان غذای سالم کافی برای همه تولید کرد و همزمان اثرگذاری سیستم غذایی بر روی منابع مشترک جهانی را به میزان زیادی کاهش داد. من این فرصت را داشتم که بر روی جزیره سوماترا در اندونزی پرواز کنم، و با چشمان خودم جنگلزدایی عظیم را دیدم که برای تولید روغن پالم رخ داده بود. به هر حال روغن پالم در هزاران غذایی که هر روز میخوریم، وجود دارد. تقاضای جهانی برای روغن پالم در حال افزایش است. در سوماترا، با کشاورزان خردهپایی ملاقات کردم که زندگی خود را از راه تولید روغن پالم میگذرانند. شرکتهای غذایی جهانی را دیدم، همینطور مؤسسات مالی و مقامات دولتی محلی. تمام آنها به من گفتند که نمیتوانند به تنهایی تغییری ایجاد کنند، و تنها با همکاری با یکدیگر در چارچوب نوع جدیدی از قرارداد، یا عملی جدید، شانسی برای محافظت از جنگلهای استوایی دارند. پس امیدوارکننده است که ببینیم حداقل در چند سال گذشته اتحاد جدیدی میان این بازیگران متعهد در زنجیره تأمین به وجود آمده که در تلاش برای تحولِ سیستم غذایی گرد هم آمدهاند. در واقع، کاری که سعی میکنند انجام دهند ایجاد نوع جدیدی قرارداد اجتماعی برای مدیریت منابع مشترک جهانی است. تمام تغییرات در خانه آغاز میشوند، در خانهی شما و خانهی من. در جیایاف، تسهیلات محیطزیست جهانی، ما اکنون راهبردی جدید داریم، و منابع مشترک جهانی را در مرکزش قرار دادهایم. امیدوارم در این کار تنها نباشیم. اگر همه بیرون گود مانده و منتظر اقدام سایرین باشند، تخریب منابع مشترک جهانی ادامه خواهد یافت و این به ضرر همه خواهد بود. ما باید خود را از فجایع مشترک نجات دهیم. پس من همه شما را به پذیرش منابع مشترک جهانی دعوت میکنم. لطفاً به یاد داشته باشید که منابع مشترک جهانی وجود دارند و در انتظار محافظت توسط شما هستند. ما همه در یک سیاره مشترک زندگی میکنیم. یک هوا را تنفس میکنیم، یک آب را مینوشیم، به اقیانوسها، جنگلها و تنوع زیستی مشترکی وابستهایم. در زمین دیگر فرصتی برای خودخواهی وجود ندارد. منابع مشترک جهانی باید در فضای امن خود حفظ شوند، و این کار را تنها میتوانیم با همدیگر انجام دهیم. .
دیجی سیتی